پرونده ی برزخ، نام یک مجموعه شعری از هومن عزیزی می باشد.

نام برخی از این اشعار :

1. ساعت
2. غزل ردپا و حیرت و تردید
3. بختک
4. گزارش
5. زخم
6. جاده
7. دیالوگی در سقوط
8. مریم هوله
9. محاکمه
10. جفت شش
11. فال قهوه
12. عکس
13. ...

شعر فانتزی :
گشنیز، پیک ، خشت ، دل، میز یک قمار 
تو، چند سایه ، دود، شبی غرق در قبار 
سرباز خشت گفت: برو، دور شو، ولی 
تو مانده ای پر از هیجان، گیج، تازه کار 
تکخال پیک علامت مرگ است، تلخ تلخ 
-طعم حقیقی که به آن داده اعتبار - ...

اگر نمیخواستی عاشق شوی ، موهایت را چرا پریشان کرده ای، نام مجموعه شعری از کریم شفائی می باشد.
شرح مختصری به قلم نویسنده کتاب:
کریم شفائی هستم. 47 سال سن دارم و دختر و پسرم دورانتحصیلات دبیرستانی را طی می کنند. دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران استان هستم و حرفه اصلی ام روزنامه نگاری است...

نام برخی از این اشعار عبارتند از:
1. باد مرا به کجا می برد؟
2. من قصه هایم را به که بگویم؟
3. از خندیدن می ترسم! از گریستن می ترسم!
4. عاشق لال!
5. دهان باز کن
6. آلزایمر
7. کلاهی در باد، چتری در باران
...

آهن ها و احساسات، نام مجموعه شعری از احمد شاملو می باشد. این کتاب شامل دو شعر زیر می باشد :
1. برای خون و ماتیک
2. مرثیه

شعر برای خون و ماتیک:
-این بازوان اوست
با داغ های بوسه بسیار ها کنارش
وینک خلیج ژرف نگاهش
کاندر کبود مردمک بی حیای آن
فانوس صد تمنا -گنگ و نگفتنی-
با شعله لجاج و شکیبائی
می سوزد.
...

آغازنامه
در پرستش یزدان

کنون بنگر این بزم گوهرفشان *** شنو پندی از رزم اخگر نشان
بر آرم سخن را چو گنج گهر *** بیارایم آن را به تابنده فر
یکی کاخ ماند ز من یادگار *** چو خورشید و ماه و خزان و بهار
جهان کهن نو به نو شد ز من *** چو زیبا جوانی بر انجمن
...

یک نمونه از این اشعار:

شاد بمان ای هنری رنجبر، *** ای شرف دوده نوع بشر،
ای زتو آباد جهان وجود، *** هیچ نبود ارکه وجودت نبود.
دولت شاهان اثر گنج توست، *** راحت اعیان ثمر رنج توست.
گر تو دوروزی ندهی تن به کار، *** یکسره نابود شود روزگار.
باعث آبادی عالم تویی، *** رنجبرا -معنی آدم توئی.

نام برخی از این اشعار عبارتند از:
1. پریا
2. گفتی که باد مرده است
3. مرگ، من را
4. مرگ نازلی
5. سخنی نیست
6. مه
7. مرغ باران
8. یلاد آنکه عاشقانه بر خاک مرد
9. درآمیختن
10. بر سرمای درون
...

شعر پریا:
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسته بود
زار و زار گریه می کردن پریا
مث ابرای باهار گریه می کردن پریا.
گیس شون قد
کمون رنگ شبق
...